سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/5/1
1:30 عصر

ما مسلمان هستیم، لطفاً!

گزارش خبرآنلاین، «زیبا مالک»، دختر مسلمان پاکستانی الاصل در شهر برادفورت متولد و بزرگ شده است و هم اکنون در منطقه ای از این شهر زندگی می کند که جمعیت بسیاری از مهاجران پاکستانی در آن زندگی می‌کنند که نام آن منطقه را برادیستان گذاشته‌اند. 

زیبا مالک در «ما مسلمان هستیم، لطفاً» به بیان چگونگی زندگی یک مسلمان در کشور انگلیس می‌پردازد و از تناقض‌هایی خبر می‌دهد که هر روز مسلمانان این کشور با آن درگیر هستند که نویسنده با تامل و شوخی از آن یاد می‌کند.

به گزارش خبرآنلاین، «زیبا مالک»، دختر مسلمان پاکستانی الاصل در شهر برادفورت متولد و بزرگ شده است و هم اکنون در منطقه ای از این شهر زندگی می کند که جمعیت بسیاری از مهاجران پاکستانی در آن زندگی می‌کنند که نام آن منطقه را برادیستان گذاشته‌اند.

زیبا تنها دختر مسلمان کلاس درس دبستان و دانشگاه هم اکنون از رشته روزنامه نگاری فارغ التحصیل شده است که بلافاصله بعد از اتمام درس خاطرات خود را از نمازهای روزانه پدرش و شب زنده‌داری های همراه خانواده در ماه رمضان را در کتابی نوشته است ولی مهمترین موضوع کتاب نه خاطرات کودکی بلکه وضعیت مسلمانان در کشور انگلیس است به طوری که او در صفحات اول این کتاب می‌نویسد: «مهاجران پاکستانی که در دهه 60 میلادی به این کشور آمدند هنوز نتوانسته‌اند جایگاه اجتماعی خود را پیدا کنند.»

وی در این کتاب با عنوان «ما مسلمان هستیم، لطفاً» برخی از محدودیت هایی را لیست کرده است که شاید در چشم روزنامه نگاران انگلیسی مسایل پیش پا افتاده ای باشند ولی از نظر یک مسلمان نمی‌تواند نادیده گرفته شود.

بر خلاف اذهان عمومی جامعه انگلیس که دموکراسی و آزادی بیان را ترویج و تشویق می‌کند و به آن نیز افتخار می‌کند؛ زیبا مالک به عنوان یک مسلمان نمی‌تواند زندگی درون خانه خود را در مدرسه و دانشگاه برای همکلاسی‌های خود تعریف کند چرا که از نظر آنها کارهایی مسخره و غیر انسانی محسوب می‌شوند!

تعطیلات مذهبی از نظر همکلاسی هایش معنایی ندارد و تنها زمانی که پدرش برای ادای مناسک حج چند روزی از کارخانه نساجی مرخصی می‌گیرد می تواند معنای دقیق مسلمان بودن را تجربه کند ولی با این وجود از تناقض هایی خبر می دهد که هر روز مسلمانان این کشور با آن درگیر هستند. «من قبل از اینکه یک انگلیسی باشم خیلی قبل تر مسلمان بودم و بیشتر از یک انگلیسی یک پاکستانی هستم و هرچند در این کشور زندگی می کنم ولی نمی توانم مثل آنها رفتار کنم و این مسئله چه مشکلی می تواند برای بقیه ایجاد کند؟».

وی در ادامه درباره فرهنگ خانوادگی خود می نویسد: «در خانه ما به زبان پنجابی صحبت می کنیم و از فروشگاه‌های ارایه کننده محصولات حلال خرید می‌کنیم و در رفت و آمدهای خانوادگی زنان حجاب خود را حفظ می‌کنند و مردان نیز از لباس های پوشیده استفاده می کنند و در عین حال به جامعه و فرهنگ دیگر مردم انگلستان احترام می‌گذاریم ولی چرا این مسئله می تواند برای مقامات انگلیسی نگران کننده باشد؟»

هرچند این توجیه می تواند صحیح باشد که بعد از حادثه بمب گذاری پنج سال گذشته متروی لندن مقامات این کشور روی جمعیت مسلمان حساس شده باشند ولی مالک در کتاب خود با اشاره به متهم اصلی این پرونده که گفته می شود شخصی به نام «شهزاد تنویر» از اهالی همان منطقه ای است که مالک در آنجا زندگی می کند خطاب به مقامات انگلیسی که به ارزش ها و آرمانهای سایر فرهنگ‌ها اهمیتی نمی دهند، می نویسد: هرچند اقدام به کشتن صدها مسافر متروی لندن نمی تواند هیچگونه توجیه انسانی داشته باشد ولی شاید بمب‌گذاران نیز می خواستند بگویند که ارزش های اجتماعی محافظه کارانه تنها به مسلمانان محدود نمی شود و چطور است که دیگر مهاجران به راحتی مراسم فرهنگی و مذهبی خود را اجرا می کنند ولی برای مسلمانان باید همراه تدابیر امنیتی باشد. چرا باید یک دانش آموز مسلمان از نخوردن گوشت های غیر حلال در میز ناهار مدرسه تنبیه شود و چراهای دیگر که مالک به نمایندگی از نسل آینده مسلمانان انگلیس درباره آنها سوال می کند و می خواهد مقامات انگلیسی به آنها جواب دهند.